حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 31

1. آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است

2. یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است

3. تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد

4. هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است

5. کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف

6. صد هزارش گردن جان زیر طوق غبغب است

7. شهسوار من که مه آیینه دار روی اوست

8. تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکب است

9. عکس خوی بر عارضش بین کآفتاب گرم رو

10. در هوای آن عرق تا هست هر روزش تب است

11. من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می

12. زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است

13. اندر آن ساعت که بر پشت صبا بندند زین

14. با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب است

15. آن که ناوک بر دل من زیر چشمی می‌زند

16. قوت جان حافظش در خنده زیر لب است

17. آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد

18. زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یارم چو قدح به دست گیرد
* بازار بتان شکست گیرد
شعر کامل
حافظ
* میگساری که لب و چشم تو بیند، داند
* که چرا از نظرم شکر و بادام افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بند بگسل باش آزاد ای پسر
* چند باشی بند سیم و بند زر
شعر کامل
مولوی