حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 410

1. ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو

2. زینت تاج و نگین از گوهر والای تو

3. آفتاب فتح را هر دم طلوعی می‌دهد

4. از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو

5. جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا

6. سایه‌اندازد همای چتر گردون سای تو

7. از رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف

8. نکته‌ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو

9. آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد

10. طوطی خوش لهجه یعنی کلک شکرخای تو

11. گر چه خورشید فلک چشم و چراغ عالم است

12. روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو

13. آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار

14. جرعه‌ای بود از زلال جام جان افزای تو

15. عرض حاجت در حریم حضرتت محتاج نیست

16. راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو

17. خسروا پیرانه سر حافظ جوانی می‌کند

18. بر امید عفو جان بخش گنه فرسای تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرچه میدانم قسم خوردن به جانت خوب نیست
* هم به جان تو که یادم نیست سوگندی دگر
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
* فراز مسند خورشید تکیه گاه من است
شعر کامل
حافظ
* دل به امید روی او همدم جان نمی‌شود
* جان به هوای کوی او خدمت تن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ