حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 435

1. با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

2. تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی

3. عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید

4. ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

5. دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم

6. با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی

7. سلطان من خدا را زلفت شکست ما را

8. تا کی کند سیاهی چندین درازدستی

9. در گوشه سلامت مستور چون توان بود

10. تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی

11. آن روز دیده بودم این فتنه‌ها که برخاست

12. کز سرکشی زمانی با ما نمی‌نشستی

13. عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ

14. چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ابر اگر آموزد از طبع تو رسم مردمی
* در زمین دیگر نرویاند بجز مردم گیا
شعر کامل
سلمان ساوجی
* ازان چادر قیر بیرون کشید
* بدندان لب ماه در خون کشید
شعر کامل
فردوسی
* آن نقطه که پیرایهٔ پرگار وجود است
* خالی است که بر کنج لب نوش تو افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی