حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 73

1. روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست

2. منت خاک درت بر بصری نیست که نیست

3. ناظر روی تو صاحب نظرانند آری

4. سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست

5. اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب

6. خجل از کرده خود پرده دری نیست که نیست

7. تا به دامن ننشیند ز نسیمش گردی

8. سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست

9. تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند

10. با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست

11. من از این طالع شوریده برنجم ور نی

12. بهره مند از سر کویت دگری نیست که نیست

13. از حیای لب شیرین تو ای چشمه نوش

14. غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست

15. مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز

16. ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست

17. شیر در بادیه عشق تو روباه شود

18. آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست

19. آب چشمم که بر او منت خاک در توست

20. زیر صد منت او خاک دری نیست که نیست

21. از وجودم قدری نام و نشان هست که هست

22. ور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیست

23. غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است

24. در سراپای وجودت هنری نیست که نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نمی دانند اهل غفلت انجام شراب آخر
* به آتش می رود این غافلان از راه آب آخر
شعر کامل
صائب تبریزی
* به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
* بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
شعر کامل
حافظ
* که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
* خطا بود که نبینند روی زیبا را
شعر کامل
سعدی