هاتف اصفهانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 41

1. شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید

2. غنیمت دان که بی ما و تو بس لیل و نهار آید

3. شتابت چیست ای جان از تنم خواهی برون رفتن

4. دمی از جسم من بیرون مرو شاید که یار آید

5. تو ای سرو روان تا از کنارم بی‌سبب رفتی

6. شب و روز از دو چشمم اشک حسرت در کنار آید

7. شدم دور از دیار یار و شد عمری که سوی من

8. نه مکتوبی ز یار آید نه پیکی زان دیار آید

9. ازو هاتف به این امید دل خوش کردم و مردم

10. که شاید گاهگاهی بعد مرگم بر مزار آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پارسایی و سلامت هوسم بود ولی
* شیوه‌ای می‌کند آن نرگس فتان که مپرس
شعر کامل
حافظ
* آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
* آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
شعر کامل
حافظ
* آمده‌ام بدین جهان تا که ز نی شکر برم
* نامده‌ام که از شکر قصه برم خبر برم
شعر کامل
فیض کاشانی