حزین لاهیجی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیده شمارۀ 30 : وصف بهار و مدح حضرت امام رضا علیه السّلام

1. دل شاد را جمع، ساغر نماید

2. دف عیش را جام، چنبر نماید

3. نبیند به فصل خزان رنگ زردی

4. گل ار صرف می خردۀ زر نماید

5. چه نیرنگ سازی ست؟ محو بهارم

6. به هر دم چمن رنگ دیگر نماید

7. دگر وقت آن شد که بلبل ز مستی

8. گل و غنچه بالین و بستر نماید

9. به مشاطگی باد نوروزی آید

10. ز نو شاهد باغ زیور نماید

11. به تاب افکند سنبل و یاسمین را

12. به عارض دو زلف معنبر نماید

13. دل بلبل از شوق پرواز گیرد

14. عروس چمن بال معجر نماید

15. سرودی به مستان دهد یاد قمری

16. به دُردی کشان لاله ساغر نماید

17. زند تا به کهسار، دی را شبیخون

18. سليمان گل، عرض لشکر نماید

19. بهاران پی منع يأجوج سرما

20. هوا را چو سدِّ سکندر نماید

21. گرفته چمن را چنان آتش گل

22. که هر برگ بال سمندر نماید

23. کشد در چمن غنچه هر قطره آبی

24. شرابی چو خون کبوتر نماید

25. نمی سوزد از بس که دارد طراوت

26. به دامن اگر لاله اخگر نماید

27. خرابم ز نیرنگ سازیِّ سوسن

28. که هر ساعتی رنگ دیگر نماید

29. نمایان شد از دامن تل به رنگی

30. که سیمرغ از قاف، شهپر نماید

31. چنان لاله سر برزد از کوهساران

32. که پنداری از طور اخگر نماید

33. ولی نقص دانا بود این که دل را

34. پرستار وضع مکرّر نماید

35. کند خشک ایّامش از سرد مهری

36. اگر گلبنی خندۂ تر نماید

37. چمن را که بد رشک کان بدخشان

38. خزان بوتۀ کیمیاگر نماید

39. سپهر جفاپیشه هر لحظه از نو

40. به داغی مرا سینه مجمر نماید

41. بیا ساقی، از غیرتت دور بادا

42. که با ما سپهر این روش سر نماید

43. به هم بشکند خسروانی مصافش

44. درفشی گر آه دلاور نماید

45. بگو آسمان را که با دُردنوشان

46. سلوکی ازین گونه بهتر نماید

47. به دل جور کمتر ستیزد و گرنه

48. شکایت به دیوان داور نماید

49. شه دین و دنیا علیّ بن موسی

50. که خاک درش دیده انور نماید

51. بود خشتی از بارگاه جلالش

52. که در دیده ها عرش اکبر نماید

53. زهی قبّۀ نور بخشی که پیشش

54. کم از ذرّه خورشید خاور نماید

55. چه نقصان رسد پایۀ جاه او را

56. ز سبقت که خصم بد اختر نماید؟

57. بود همچو تقدیم ساحر به موسی

58. تقدّم که خصم فسونگر نماید

59. به رنگ سلام از ره بی نیازی

60. گدای درش ردّ گوهر نماید

61. نهیبش به هنگام دفع تطاول

62. اگر منع تأثير اختر نماید

63. فرو ریزد از یکدگر ماه و انجم

64. فلک را چو برج کبوتر نماید

65. شها هر سحرگاه، خورشید خاور

66. جبين، از سجودت منوّر نماید

67. تویی آنکه هنگام مسکین نوازی

68. کف کافیت خاک را زر نماید

69. کنم مطلعی تازه در شأنت انشا

70. که بر صفحه چون موج گوهر نماید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مردم آزار محال است خجالت نکشد
* که نمک آب شود چون به جراحت گذرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر چه نه پیوند یار بود بریدیم
* وان چه نه پیمان دوست بود شکستیم
شعر کامل
سعدی
* به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز
* که گر بدو رسی از شرم سر فروداری
شعر کامل
حافظ