حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 302

1. کند بر تخت عزّت جا، چو از تن جان برون آید

2. به شاهی می رسد یوسف، چو از زندان برون آید

3. ز بس از درد هجران زندگانی گشته دشوارم

4. رگ جان بی تو چون تار نفس آسان برون آید

5. ز تیر غمزۀ او بس که دارد دل جراحتها

6. نفس از سینه خون آلود، چون پیکان برون آید

7. سپر گر مانع تیر قضا گردد، تواند شد

8. که دل از عهدۀ آن کاوش مژگان برون آید

9. به پای خم من مخمور، لب بر خاک می مالم

10. سبوی قسمتم خشک از دل عمّان برون آید

11. ز کودک مشربيها می خورد زاهد غم روزی

12. که از کام حریصش لقمه چون دندان برون آید

13. حزین احسانی از مژگان تر در کار دریا کن

14. که تا کام صدف از منّت احسان برون آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر بارهٔ آهنینی به پای
* سپهرت بساید نمانی به جای
شعر کامل
فردوسی
* ضرورتست که نیک کند کسی که شناخت
* که نیکی و بدی از خلق داستان ماند
شعر کامل
سعدی
* من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
* جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
شعر کامل
سعدی