حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 304

1. از ناز نقش پایت، بر خاک مشکل آید

2. هر جا قدم گذاری، بر پارۀ دل آید

3. کو قاصدی که آرد، سویت دگر پیامم

4. آواز دل به گوشت، از ضعف مشکل آید

5. از آب دیده شویم، گر باشدش نشانی

6. در حشر اگر به دستم، دامان قاتل آید

7. از ناله های شبگیر، دل یافت وصل مقصود

8. چون باد شرطه خیزد، کشتی به ساحل آید

9. زین دانه های اشکم، کز سوز دل فشانم

10. جز داغهای حسرت، دیگر چه حاصل آید؟

11. ز آیینۀ سکندر وز جام جم خلاصم

12. تا دیده می گشایم، دل در مقابل آید

13. با حسن بی حد دل چشمی که آشنا شد

14. خورشید در حسابش، یک فرد باطل آید

15. دلدار رخ نماید، چشم از جهان چو بستی

16. لیلی برون ز محمل، در پردۀ دل آید

17. جان می کشد کدورت زامیزش تن ما

18. باشد ز خاک وادی، سیلاب چون گل آید

19. تن را به هر چه دادی، انجام کارت آن است

20. دیوار افتد آخر هر سو که مایل آید

21. غافل، به سینه گم شد در عاشقی حزین را

22. آن دل که بوی داغش در شمع محفل آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سیل دریا دیده هرگز برنمی گردد به جوی
* نیست ممکن هر که مجنون شد دگر عاقل شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی
* بلبل سرمست تویی جانب گلزار بیا
شعر کامل
مولوی
* معلم گو ادب کم کن که من ناجنس شاگردم
* پدر گو پند کمتر ده که من نااهل فرزندم
شعر کامل
سعدی