حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 371

1. ساغر نزنم تا بتوان خون جگر زد

2. بر سر نزنم گل، چو توان دست به سر زد

3. گویا به چمن تند وزیده ست نسیمی

4. این مرغ گرفتار صفیری به اثر زد

5. پرداخته بودم ز سواد در جهان چشم

6. آن طرّۀ طرّار، مرا راه نظر زد

7. بازوی شکارافکن آن غمزه بنازم

8. تیرش اگر از سینه خطا شد به جگر زد

9. بنواخت مرا آن لب شیرین به پیامی

10. صد غوطه فزون تلخی جانم به شکر زد

11. جانا به نظر خرد مبین دانۀ اشکم

12. آتش به جهانی شود از نیم شرر زد

13. می سوخت حزین را، مژه در راه تو چون شمع

14. آتش شب هجران تو در دیدۀ تر زد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وفا مباد امیدم اگر به غیر تو است
* خراب باد وجودم اگر برای تو نیست
شعر کامل
مولوی
* غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم
* دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم
شعر کامل
حافظ
* می‌شکفتم ز طرب زان که چو گل بر لب جوی
* بر سرم سایه آن سرو سهی بالا بود
شعر کامل
حافظ