حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 410

1. از وصل، دل بی سر و پا را که خبر کرد؟

2. در خلوت خورشید، سها را که خبر کرد؟

3. من بودم و او فارغ از اندیشۀ غیری

4. اینجا ادب ناصيه سا را که خبر کرد؟

5. شاد است به جان دادنم از محنت هجران

6. از حال من آن شوخ بلا را که خبر کرد؟

7. شوری عجب افکنده به دلهای پریشان

8. در پردۀ زلف تو صبا را که خبر کرد؟

9. کس نیست حزین، پرسد از احوال غریبان

10. در ماتم ما، مهر و وفا را که خبر کرد؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
* و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم
شعر کامل
سعدی
* زمانه به خون تو تشنه شود
* براندام تو موی دشنه شود
شعر کامل
فردوسی
* ترکی ‌که همی بر سمن از مشک نشان ‌کرد
* یک باره سمن برگ به شمشاد نهان‌کرد
شعر کامل
امیر معزی