حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 434

1. نگه، رنگین تر از گل می کند رویی که او دارد

2. ز دل صد پرده نازکتر بود خویی که او دارد

3. سیه روز و دماغ آشفته و خاطر پریشانم

4. چنین می پرورد بخت مرا مویی که او دارد

5. رم وحشی نگاه او به وحشت داده آرامم

6. غبارم را به شور آورده آهویی که او دارد

7. جبین کعبه و دیر است بر خاک نیاز او

8. چه محراب است یارب طاق ابرویی که او دارد

9. ندارد گر نظر بر ما، تغافل نیست کار افزا

10. نگه را می فریبد چشم جادویی که او دارد

11. نسیم پیرهن سر در گریبان دزدد از خجلت

12. به کنعان می فشاند آستین، بویی که او دارد

13. حزین آشفته حالم، آه از آن دامن فشانیها

14. به طوفان می دهد خاک مرا کویی که او دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در چشم پاک بین نبود رسم امتیاز
* در آفتاب سایه شاه و گدا یکی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
* و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم
شعر کامل
حافظ
* بنفشه زان در آب انداخت قلاب
* که ماهی‌بد ز عکس بید در آب
شعر کامل
وحشی بافقی