حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 484

1. من از دل و دین باختگانم چه توان کرد؟

2. سودازدۀ زلف بتانم چه توان کرد؟

3. دل بستۀ فتراک سر زلف سواری ست

4. از چنگ خرد رفته عنانم چه توان کرد؟

5. در صومعه از نعره زنانم چه توان گفت؟

6. در میکده از دُردکشانم چه توان کرد؟

7. در سلسلۀ زلف تو ای رهزن دلها

8. سرحلقۀ سودازدگانم چه توان کرد؟

9. گوشی به فغان دل ناشاد نکردی

10. پیشت همه تن گر چه زبانم چه توان کرد؟

11. فرمان تو را هر چه بود می کنم امّا

12. من صبر به هجران نتوانم چه توان کرد؟

13. شد قطره به دریای فنا وصل حزین را

14. دی بودم و امروز نه آنم چه توان کرد؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا صاحب فرزند نگردی، نتوان یافت
* در عالم ایجاد، حقوق پدری را
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر توشه‌مان نیکنامی بود
* روانها بران سر گرامی بود
شعر کامل
فردوسی
* رزق اگر بر آدمی عاشق نمی باشد، چرا
* از زمین گندم گریبان چاک می آید برون؟
شعر کامل
صائب تبریزی