حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 556

1. دلها ز جلوه خون شد و یاری ندید کس

2. عالم به گرد رفت و سواری ندید کس

3. سرگشتگان چو موج بسی دست و پا زدند

4. زین بحر بیکرانه، کناری ندید کس

5. رخسار نانموده، دل از عشق سوختی

6. آتش زدی به شهر و شراری ندید کس

7. سرو و سمن ز ساغر شوق تو سرخوشند

8. در دور نرگس تو خماری ندید کس

9. افسرده بود بس که بساط چمن حزین

10. ایّام گل گذشت و بهاری ندید کس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جذبه عاشق اثر در سنگ خارا می کند
* کوهکن معشوق خود از سنگ پیدا می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* غنچه دیدم که از نسیم صبا
* همچو من دست در گریبان داشت
شعر کامل
سعدی
* بيماریِ مرا نتواند کسی علاج
* خیز ای طبیب چند مرا دردسر دهی
شعر کامل
جامی