حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 566

1. پشتم چو تيغ خم شد، از بار جوهر خویش

2. جز پیش خود نیارم، هرگز فرو سر خویش

3. گرداغ سینۀ خود خورشید را نمایم

4. گردون دون ننازد دیگر به اختر خویش

5. دهر آرمیدگان را از جای برنیارد

6. آب گهر بنازد بر موج لنگر خویش

7. برده ست بو دماغم، از نشئه های داغم

8. هر کس کشیده ساغر از کاسۀ سر خویش

9. از آمد آمدِ حسن، پوشید خط رخش را

10. گاهی نهان شود شاه، در گرد لشكر خویش

11. صيّاد من مگر خود آید به آشیانم

12. صد بار آزمودم کوتاهی پر خویش

13. سیلاب گریۀ من، زان کو نمی کشد پا

14. کرده ست سرخ رویم، اشک دلاور خویش

15. هرجا که پا گذاری، بر پارۂ دل آید

16. از ناز اگر نمایی، گلگشت کشور خویش

17. رحمی به حال زارش، گر باشدت رفو کن

18. زخم دل حزین را با زخم خنجر خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدیا عمر عزیزست به غفلت مگذار
* وقت فرصت نشود فوت مگر نادان را
شعر کامل
سعدی
* گفتم، ای دل، مرو آنجا که گرفتار شوی
* عاقبت رفتی و آن گفت منت پیش آمد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* تا می توان ز آبله دست رزق خورد
* بهر چه خوشه چین ثریا شود کسی؟
شعر کامل
صائب تبریزی