حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 568

1. باید از نالۀ جانکاه عصا دارد پیش

2. بس که دشوار برآید، نفس از سینۀ ریش

3. بلبل از آتش گل سوزد و پروانه ز شمع

4. همه سوزند ز بیگانه، من از آتش خویش

5. آنگه ارباب نظر، دیدہ ورت می دانند

6. که به عبرت نگری هر چه تو را آید پیش

7. آمد آن شوخ به سیر چمن و نرگس مست

8. جلوۀ قامت او دید و سرافکند به پیش

9. فکر آخر شدن دور قدح کشت مرا

10. ورنه از گردش افلاک ندارم تشویش

11. راز پوشیدۀ دلها همگی گردد فاش

12. کاو کاو مژه ات بس که نماید تفتیش

13. دل چه سان جمع کنم در غم دلدار حزین ؟

14. من که در هر بن مو، می خلد از هجرم نیش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کنون کوه و بیابانرا نبات از عودتر باشد
* کنون شاخ درختانرا لباس از پرنیان باشد
شعر کامل
فرخی سیستانی
* زمین شد به کردار دریای قیر
* همه موجش از خنجر و گرز و تیر
شعر کامل
فردوسی
* پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
* ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
شعر کامل
سعدی