حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 590

1. رخ برفروختی، زدی آتش به جان شمع

2. گل کرد در حضور تو، سوز نهان شمع

3. پروانه را به خلوت آغوش می کشد

4. نازم به گرمی دل نامهربان شمع

5. کی روشناس مجلس روحانیون شود

6. تا جسم تیره را، نگدازد روان شمع؟

7. عاشق ز بیم قتل، هراسان نمی شود

8. هرگز کسی نکرد به تیغ امتحان شمع

9. دارد نگاه حسرتی از چشم خونفشان

10. حاجت به عرض شوق ندارد زبان شمع

11. یک التفات گرم نمودی و سوختم

12. پروانه بیش ازین نبود میهمان شمع

13. تا صبح مجلس از من و پروانه گرم بود

14. می سوخت از حکایت هجران زبان شمع

15. بی چاک شام زلف، که عمرش دراز باد

16. رحمی نکرده بر مژۀ خونفشان شمع

17. شرح حکایت شب هجران كند تمام

18. گر مهر خامشی نزنی بر زبان شمع

19. شیب و شباب ما نتوان یافتن حزین

20. یکسان گذشت فصل بهار و خزان شمع


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا غنچه به باغ از دهن تنگ تو دم زد
* عطار صبا مشک ختن در دهنش کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* مه روی بپوشاند خورشید خجل ماند
* گر پرتو روی افتد بر طارم افلاکت
شعر کامل
سعدی
* بر تن از دار فنا بیجگران می لرزند
* ما ازین پنبه چو حلاج رسن ساخته ایم
شعر کامل
صائب تبریزی