حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 621

1. راه از همه سو بر خبر خویش گرفتیم

2. در سنگ، فروغ شرر خویش گرفتیم

3. تا خيره ز نورش نظر مهر نگردد

4. در گرد یتیمی گهر خویش گرفتیم

5. هرگز نگرفته ست رگ ابر ز دریا

6. این بهره که از چشم تر خویش گرفتیم

7. همّت نکشد دردسر منّت صندل

8. این بود که ما ترک سر خویش گرفتیم

9. پرواز بلندی ست پر همّت ما را

10. گردون به ته بال و پر خویش گرفتیم

11. کالای کمال است که معیوب نظرهاست

12. عبرت به جهان از هنر خویش گرفتیم

13. ساغر نستانیم حزین از کف ساقی

14. پیمانه ز خون جگر خویش گرفتیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
* که قیامتست چندان سخن از دهان خندان
شعر کامل
سعدی
* سر خم چو برگشایی دو هزار مست تشنه
* قدح و کدو بیارند که مرا ده و مرا ده
شعر کامل
مولوی
* چو خورشید برزد سر از کوهسار
* بگسترد یاقوت بر جویبار
شعر کامل
فردوسی