حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 628

1. به وصل از خوی او نظّارۀ دیدار نتوانم

2. نگاهی گرد دل می گردد و اظهار نتوانم

3. ز خجلت سر به پیش افکنده ام نه عجز و نه عذری

4. گناه من اگر عشق است، استغفار نتوانم

5. گریبان پاره می آیم به کویت هر سحر، ترسم

6. که مستم محتسب پندارد و انکار نتوانم

7. اگر ز آلایشم آزرده ای، اول قدح در ده

8. به مستی می توانم پاک شد، هشیار نتوانم

9. رقیبان از وفا در لاف و من خاموش کی شاید؟

10. درین دعوی تنزّل کردن از اغیار نتوانم

11. تو را تا دیده ام گلشن به چشمم خار می آید

12. توانم دیده از گل بست، زان رخسار نتوانم

13. به راه او دل و دستم حزین از کار می ماند

14. درین مستی پریشان کردن دستار نتوانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گلی دیدم نچیدم بامدادش
* دریغا چون شب آمد برد بادش
شعر کامل
نظامی
* حیفم آید به قلم نام لبت برد دریغ
* که به صد قرن از آن طرفه کمان نتوان ساخت
شعر کامل
کمال خجندی
* بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط
* ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند
شعر کامل
سعدی