حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 650

1. ز بس راز تو را پنهان ازین نامحرمان دارم

2. به جای مغز، مکتوب تو را در استخوان دارم

3. ره شوقم ندارد تا به منزل مانع دیگر

4. همین پست و بلندی از زمین و آسمان دارم

5. ز من چون لاله چاک سینه پوشیدن نمی آید

6. نمی گویی که داغ عشق را تا کی نهان دارم؟

7. نشوید غیر خون از خاطرم مشق شهادت را

8. بود عمری که با خود حرف تیغی در میان دارم

9. چراغ آگهی از چشم عبرت بين شود روشن

10. دل بیداری از تعبیر خواب غافلان دارم

11. ز پاس خود غبار خاطرم، آسوده دل دارد

12. من آن آیینه ام کز رنگ خود آیینه دان دارم

13. مگر دل را فرستم ورنه از قاصد نمی آید

14. شکایتهای هجرانی کزان نامهربان دارم

15. نیم بلبل که در دل خارخار منزلم باشد

16. نهال شعله ام کی بار خاطر آشیان دارم؟

17. به هر در سجده ای دارد سرم از جوش مستی ها

18. ز طوف کعبه می آیم، ره دیر مغان دارم

19. کجا گیرم سراغ یوسف گم کردۀ خود را

20. دل بی طاقتی همچون جرس در کاروان دارم

21. حزین مقصودم از سودای جان جانان بود دانی

22. نه سودی آرزو دارم، نه پروای زیان دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لعلت چو شکوفه عقد پروین دارد
* روی تو چو لاله خال مشکین دارد
شعر کامل
خاقانی
* جای در بستان سرای عشق می‌باید مرا
* عندلیبم از چه در ماتم سرا افتاده ام
شعر کامل
رهی معیری
* در طریق عشق خار از پا کشیدن مشکل است
* ریشه در دل می کند خاری که در پا می رود
شعر کامل
صائب تبریزی