حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 672

1. لعل تو مسیحا شد، بیمار چرا باشم؟

2. با نرگس مست تو هشیار چرا باشم؟

3. من کافر زنّاری، زلف تو به دلداری

4. سر رشته به دستم داد بیکار چرا باشم؟

5. آمیخته شمع و گل با بلبل و پروانه

6. تنها من دیوانه بی یار چرا باشم؟

7. مستانه خرامیدی، مستی ره هوشم زد

8. در خواب تو را دیدم، بیدار چرا باشم؟

9. عشق آمد و خونم ریخت، سر سبز نگردم چون؟

10. غم مرهم دلها شد افگار چرا باشم؟

11. زد جان حزین من، چون جام نگاهت را

12. تقوی به چه کار آید، هشیار چرا باشم؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با نسخۀ طبیب چه کار آن مریض را
* کز خون دیده شربت و از غم غذا کند
شعر کامل
جامی
* درون فروماندگان شاد کن
* ز روز فروماندگی یاد کن
شعر کامل
سعدی
* شمع جانم را بکشت آن بی‌وفا
* جای دیگر روشنایی می‌کند
شعر کامل
سعدی