حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 702

1. چشم خودم چو اشک ز مژگان فروچکم

2. خون خودم ز خنجر عریان فروچکم

3. آن اخگر گداخته ام کز شکوه دل

4. خارا به هم فشارم و آسان فروچکم

5. آن رشح رحمتم که ز فیض عمیم خویش

6. آیم برون ز چاه و به زندان فروچکم

7. آن سوز دیده ام که به جلباب پیرهن

8. از مصر رخت بسته به کنعان فروچکم

9. افتاده پنبه از سر مینای مستیم

10. باید به جام باده گساران فروچکم

11. دارد به خون من طمعی خاک تیره دل

12. از جویبار تیغ درخشان فروچکم

13. گر قطره ام به کام جگر تشنگان حزین

14. امّا به مایه داری طوفان فروچکم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خود از بهر حسرت داد راهم ورنه معلومست
* ز دریا چند در آغوش گنجد موج دریا را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* چو فندق دهان از سخن بسته بود
* نه چون ما لب از خنده چون پسته بود
شعر کامل
سعدی
* شبنم به آفتاب رسید از فتادگی
* بنگر که از کجا به کجا می توان شدن
شعر کامل
صائب تبریزی