حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 738

1. سحر اشکم خروشان بود و آهم شیون افکن هم

2. دل شوریده می نالید و ناقوس برهمن هم

3. نه ای هم چشم من، ای شمع محفل گریه کمتر کن

4. سرشک از دیده می بارید با من ابر بهمن هم

5. تماشای گل و سنبل فریبد کی نگاهم را؟

6. که چشمی می توانم آب داد از دود گلخن هم

7. شب و روز دگر می بایدم از زلف و رخسارش

8. شب تاریک در یادش گذشت و روز روشن هم

9. به محشر می برم سرمایه، زهرآلود پیکانی

10. که چشم التفاتی داشت تیرش با دل من هم

11. بن هر لخت سنگ از خوش نشینان می دهد یادی

12. پریشان سایه های بید در دامان گلشن هم

13. محال است این که از افسانه با خواب آشنا دارد

14. به راهت دیدۂ حیرت نگاهان، چشم روزن هم

15. فراغت گوشه ها داریم، هرجا خوش کنی بنشین

16. دل خالی ز غیر و دیدۀ پاکیزه دامن هم

17. غبار رهگذارت گشتم و از سر گرانیها

18. نیفشاندی کف خاک مرا در چشم دشمن هم

19. تو تا رفتی ز گلزار، ای بهار کام بخشیها

20. پریشان طرّه سنبل شد، گریبان پاره سوسن هم

21. حزین انصاف اگر باشد چرا گل وا کند گوشی؟

22. نیم خاموش گشت و عندلیبان نوازن هم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون قمری از این رشک ننالد به چمن ها
* کاین اشک روان را به من آن سرو روان داد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* قرار برده ز من آن دو نرگس رعنا
* فراغ برده ز من آن دو جادوی مکحول
شعر کامل
حافظ
* زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
* بر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست
شعر کامل
حافظ