حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 781

1. دل در پریدن است چو شبنم ز روی تو

2. خون مشک می شود به رگ گل ز بوی تو

3. باید به سینه نیشتر ناله بشکنم

4. نازکتر است از دل عشّاق خوی تو

5. یک صبح، سینه چاک گذشتی ز گلستان

6. گل پاره کرده است گریبان، به بوی تو

7. خواهد نشست خون من از جوش اضطراب

8. ساقی اگر چو باده کند در سبوی تو

9. خلقی به هم نشان مه عید می دهند

10. انگشت من چو قبله نما، مانده سوی تو

11. از چشم شور خود کندش مشک، روزگار

12. خونی که می کند به دل نافه، موی تو

13. تر شد ز ابر کلک تو مغز خرد، حزین

14. جان تازه می کند، رقم مشکبوی تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
* باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
شعر کامل
حافظ
* بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
* کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
شعر کامل
سعدی
* امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست
* آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
شعر کامل
سعدی