حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 881

1. به ناکامی گذشت، ای شاخ گل، دور از تو ایّامی

2. کسی را چون برآید کام دل از چون تو خودکامی؟

3. درین مدّت که آهم نامه بود و اشک من قاصد

4. نه یاد از نامه ام کردیّ و نه شادم به پیغامی

5. اگر عیبم به رسوایی کنی، داریم معذورت

6. پی دل، هرگز ای نامهربان، ننهاده ای گامی

7. توان افروخت شمع کشته از هر تار موی من

8. درین محفل که دارد دعوی عشق تو، هر خامی

9. ز نعمتهای الوان محبّت، لذّتی دارم

10. كباب من نمک سود است، از اشک جگر فامی

11. چو خورشید از دل پر خون خود رطل گران دارم

12. به دورانها مگر یابی، چو من خون دل آشامی

13. فراموشی حدی دارد، تغافل مدّتی دارد

14. دعاگوی توام، دل را تسلّی کن به پیغامی

15. به نارعنایی شمشاد، کمتر در جهان دیدم

16. کنون در سایۀ سرو تو پیدا کرده اندامی

17. ندارد جای داغی دفتر دل، تا قلم گنجد

18. بِحَمْدِ الله، کتاب عشق را، دادیم انجامی

19. بهشتی روی من دارد به سویم گوشۀ چشمی

20. ز نعمتهای جنّت قسمتم گردیده، بادامی

21. مرا بخت سیه، سرگشته دارد ورنه در کویش

22. سفیدی می کند در انتظارم، دیدۀ دامی

23. در آن عالم که عشق او مرا دارد، نمی باشد

24. بیاض گردن صبحی، سواد طرّۀ شامی

25. درین قحط الرّجال، آوازه دارد خاک خاموشان

26. به جز سنگ مزار، امروز نبود صاحب نامی

27. حزین از درد تاکی می توان گرداند بالین را؟

28. مگر بر بستر خواب عدم، گیریم آرامی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جفا می‌کن جفایت جمله لطف است
* خطا می‌کن خطای تو صواب است
شعر کامل
مولوی
* غبار تن نگیرد دامن دلهای قدسی را
* قفس بر مرغ وحشی شهپر پرواز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* فارغی از قدر جوانی که چیست
* تا نشوی پیر ندانی که چیست
شعر کامل
نظامی