حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 891

1. بردم به لحد زان رخ افروخته، داغی

2. حاجت نبود تربت ما را به چراغی

3. گر خشک لبم، باده کش ساغر عشقم

4. دل را به لب، از هر گل داغی ست ایاغی

5. کیفیّت صهباست به جام سخن من

6. ای باده گساران، برسانید دماغی

7. راه سر آن چشمه که گم کرد سکندر

8. ما تا در میخانه رساندیم سراغی

9. از تربت ما می گذرد یار، سبکبار

10. ای بارکشان غم دل، لابه و لاغی

11. شمعی که نه در پرتو رخسار تو سوزد

12. در دیدۂ پروانه نماید، پر زاغی

13. وصل ار نبود، راه خیال تو نبسته ست

14. باز است به روی دل تنگم، در باغی

15. داغ دل ما، از نفس گرم شکفته ست

16. ای لاله، تو افروخته ای دامن راغی

17. پرسی چه ز آتشکدۀ عشق، حزین را؟

18. زاهد، تو به راحتكدۀ کنج فراغی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زبس از زلف او در شانه کردن مشک می ریزد
* چوپای شمع تاریک است پای سرو آزادش
شعر کامل
صائب تبریزی
* گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
* یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
شعر کامل
حافظ
* غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
* ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست
شعر کامل
حافظ