حزین لاهیجی_دیوانغزل های ناتمام (فهرست)

غزل های ناتمام شمارۀ 236

1. دلم، شب بر خس و خاشاک کویش تا سحر غلتد

2. چو آن شبنم که در گلزار، بر گلهای تر غلتد

3. نه پای رفتن و نی، دست دامنگیریش دارم

4. درین بی دست و پاییها، مگر اشکم به سر غلتد

5. درین بزم آنقدر از خود، ز خودکامی طمع دارم

6. کزین پهلو سپند من، به پهلوی دگر غلتد

7. سرت گردم، مكن منع از تپیدن، نیم بسمل را

8. رسد عاشق به آرامی، چو در خون جگر غلتد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم بروی روشن تو روی برنهم
* گفتا که آب گل ببرد رنگ زعفران
شعر کامل
فرخی سیستانی
* قیامتست سفر کردن از دیار حبیب
* مرا همیشه قضا را قیامتست نصیب
شعر کامل
سعدی
* ساروان بار من افتاد خدا را مددی
* که امید کرمم همره این محمل کرد
شعر کامل
حافظ