حزین لاهیجی_دیوانمثنوی ها (فهرست)

مثنوی شمارۀ 64 : حکایت

1. گذشتم به شب زنده داری سحر

2. ز صحرانشینان آن بوم و بر

3. چو مجنون در آن دشت تنهانشین

4. در اطراف او بود روشن، زمین

5. شب تار ازو ليلة القدر بود

6. فروزان تر از پرتو بدر بود

7. ز هر جانبش تا دو صد گام ره

8. تو گفتی که افتاده پرتو ز مه

9. در آن روشنی چون گرفتم قرار

10. تفحّص نمودم، يمين ويسار

11. شرار درخشان به سرمنزلش

12. ندیدم بغیر از چراغ دلش

13. برآوردم آنگاه مصحف ز جیب

14. بخواندم به امداد آن نور غیب

15. تعجّب کنان گفتم ای حق پرست

16. چه سان آمدت این کرامت به دست؟

17. بخندید و گفت ای سراپا شعور

18. من از ظلمتم در عجب، تو ز نور

19. جهان جمله انوار ذات خداست

20. تو را از فروغی تعجّب چراست؟

21. من اهل کرامت نیم ای شفیق

22. نه سلطان بسطامیم نه شقيق

23. دودانگی به مزدوری اندوختم

24. به خاک کسی شمعی افروختم

25. از آن شب، شب تیره ام روز شد

26. چراغ دلم، محفل افروز شد

27. حزین، از شبت تیرگی دور باد

28. دلت زنده، خاکت پر از نور باد

29. به بالین دل، شمع داغی ببر

30. زیارتگهی را چراغی ببر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوای عشق گویند از سفر خیزد چه دانستم
* که در دل مهر آن مه خواهد افزون شد به هر منزل
شعر کامل
جامی
* گویند قرابه گر مسلمان نبود
* او را تو چه گویی که کدو می‌سازد
شعر کامل
خیام
* کلک حافظ شکرین میوه نباتیست به چین
* که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این
شعر کامل
حافظ