جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1033

1. هرچند تو شاه و ماگداییم

2. دامن مفشان که مبتلاییم

3. تا داغ غلامی تو داریم

4. هرجا که رویم پادشاهیم

5. هرجا الم تو مرد دردیم

6. هرجا قدمِ تو خاک پاییم

7. در بسته به روی این و آنیم

8. بنشسته به گوشۀ بلاییم

9. گه نکتۀ عشق می نویسیم

10. گه نغمۀ درد می سراییم

11. بودند نظارگی بسی لیک

12. آنکس که ترا شناخت ماییم

13. از طوق سگان مدار محروم

14. گر خلعت خاص را نشاییم

15. گر لطف کنی به آن دریغیم

16. ور جور کنی به آن سزاییم

17. بی ما گفتی که در چه کاری

18. کس بی تو مباد در دعاییم

19. جامی به جفا و جور خو گیر

20. دانی که نه درخورِ وفاییم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از حشمت اهل جهل به کیوان رسیده‌اند
* جز آه اهل فضل به کیوان نمی‌رسد
شعر کامل
حافظ
* به چه تقصیر زرم قسمت آتش گردید؟
* خنده چون گل به تهیدستی خاری نزدم
شعر کامل
صائب تبریزی
* من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم
* حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
شعر کامل
سعدی