جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1196

1. ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنان

2. تلخ کام از لب میگون تو شیرین دهنان

3. با گل و بلبل اگر باد نه بوی تو رساند

4. آن چرا جامه دران آمد و این نعره زنان

5. دلقِ سالوس مرا پردۀ ناموس درید

6. جلوۀ تنگْ قبایان و تنکْ پیرهنان

7. چون نرنجم که درین بزم طرب نپسندند

8. یک ترنجم به کف از غبغب سیمین ذقنان

9. بر درِ پیرِ خرابات که خمخانۀ او

10. باد محروس ز سنگِ ستمِ خُم شکنان

11. می زدم حلقه برآمد ز درون آوازی

12. کای ترا خاتم دولت گرو اهرمنان

13. ساکن خانقه و مدرسه می باش که نیست

14. کنج میخانۀ ما جز وطن بی وطنان

15. لاف قوّت مزن ای پشۀ عاجز که شکست

16. زیر این بارِ گران پشتِ همه پیل تنان

17. جامی این نظم حسن گر بفرستد سوى فارس

18. حافظش نام نهند خسرو شیرین سخنان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا درس حکیمان درد سر داد
* که من پروردهٔ فیض نگاهم
شعر کامل
اقبال لاهوری
* صفای باده روشن ز جوش سینه اوست
* تو چاره ساز خودی آسمان چه خواهد کرد؟
شعر کامل
رهی معیری
* همه شهر بشورید چو آوازه درافتاد
* که دیوانه دگربار ز زنجیر رهیده‌ست
شعر کامل
مولوی