جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1281

1. تیغ مژگان را به خونِ عشقبازان تیز کن

2. غمزه را در قتل پاکان خنجر خونریز کن

3. با چنین شکل پر آشوب آ برون یک بامداد

4. شهر را درماندۀ ایّام رستاخیز کن

5. تلخ کامم از ترش روییِ تو بهرِ خدا

6. زان دو لب یک خندۀ شیرین شورانگیز کن

7. زاهدا گر بار خواهی در صف دُردی کشان

8. سبحه بفگن وز سبوی باده دست آویز کن

9. خفته ام چون چشم تو بیمار، پرسش کن مرا

10. شربت بیماریم از لفظ شهید آمیز کن

11. می نشانم زآستانت از سرشک دیده گرد

12. خون نابست این نه آب ای جان ازین پرهیز کن

13. شد مرا جامی ز ظلم غمزۀ خوبان خراب

14. روی در محروسۀ شیراز با تبریز کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سهیل اشک من پرورده آن سیب زنخدان را
* خورد خونها چمن پیرا، نهالی تا ثمر گیرد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* که با شکستن پیمان و برگرفتن دل
* هنوز دیده به دیدارت آرزومند است
شعر کامل
سعدی
* به تنگم از وجود خود، شرابی آرزو دارم
* که زور او شکافد شیشه را چون نار ای ساقی
شعر کامل
صائب تبریزی