جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1315

1. ای دلِ من صید دامِ زلف تو

2. دام دل ها گشته نام زلف تو

3. بند شد در زلف تو دل ها تمام

4. دام و بند آمد تمام زلف تو

5. داد تشریف غلامی بنده را

6. زلف تو ای من غلام زلف تو

7. لایق رخسار گلرنگ تو نیست

8. جز نقاب مُشک فام زلف تو

9. رم کنند از دام مرغان وین عجب

10. جان بی آرام رامِ زلف تو

11. زلف تو بالای مه دارد مقام

12. بس بلند آمد مقام زلف تو

13. صبح اقبالست طالع هر نفس

14. بنده جامی را ز شام زلف تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در گشاد کار خود مشکل گشایان عاجزند
* شانه نتواند گشودن طره شمشاد را
شعر کامل
صائب تبریزی
* سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
* آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
* چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
شعر کامل
سعدی