جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 136

1. ای در هوای مِهر تو ذرّات کاینات

2. واقف نه از کماهی ذات تو هیچ ذات

3. شد چشم عقل خیره چو در مبدأ ازل

4. حُسنت نمود جلوه در آیینۀ صفات

5. هر خشتی از کنشت شود کعبۀ دگر

6. گر پرتو جمال تو افتد به سومنات

7. هرجا که تافت پرتوِ انوارِ عزّتت

8. عزّی ندید عُزّی و قدری نیافت لات

9. در بحر کبریایِ تو آنکس که شد فنا

10. چون خضر راه برد به سرچشمۀ حیات

11. هرکس به کعبۀ طلبت رو نهد نخست

12. از کلّ کائنات کند قطع التفات

13. جامی ببخش جامیِ لب تشنه را به لطف

14. زان باده کز کدورت جهلش دهد نجات


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گویند قرابه گر مسلمان نبود
* او را تو چه گویی که کدو می‌سازد
شعر کامل
خیام
* آفتابی در یکی ذره نهان
* ناگهان آن ذره بگشاید دهان
شعر کامل
مولوی
* سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
* به عمل کار برآید به سخندانی نیست
شعر کامل
سعدی