جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1397

1. کی بود جانم ز بندِ غم رهایی یافته

2. دیده از دیدار جانان روشنایی یافته

3. کی بود جان فگار و سینۀ مجروح من

4. مرهم وصلی برین داغ جدایی یافته

5. کی بود زان خط جان افزای و لعل دلگشای

6. بخت من فیروزی و کامم روایی یافته

7. کی بود دست من و آن طرّۀ عنبر فشان

8. کز نسیمش جعدِ سنبل عطرسایی یافته

9. رفت ازین بستان نوای عیش و برگ خرّمی

10. خرّم آن مرغی که برگ از بی نوایی یافته

11. بلبل بی صبر و دل با خار از آن در ساختست

12. کز گل این باغ بوی بی وفایی یافته

13. با سریر شاهی و تاج کیانی جم نیافت

14. جامی آن گنجی که در کنج گدایی یافته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از آن اهل دل در پی هرکسند
* که باشد که روزی به مردی رسند
شعر کامل
سعدی
* پیام من که رساند به یار مهرگسل
* که برشکستی و ما را هنوز پیوند است
شعر کامل
سعدی
* اگرچه عارض جانان سرشک و روی من دارد
* یکی چون شاخ آذرگون یکی چون برگ نیلوفر
شعر کامل
امیر معزی