جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1536

1. ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی

2. شد می گلگون مرا دور از لبت با خون یکی

3. می دهد خطت فسون بهر فریب عقل و هوش

4. هست با خط لعل میگونت درین افسون یکی

5. جای کن در چشم و دل كز لعل و دُر آراستم

6. در درون از بهر تو یک خانه در بیرون یکی

7. نیش لیلی خورد خون از دست مجنون چون چکید

8. گرنه لیلی در محبّت بود با مجنون یکی

9. نامۀ مجنون و من زآب دو دیده شد سفید

10. ورنه بودی روز محشر هر دو را مضمون یکی

11. مردمان زآب دو چشمم جز به کشتی نگذرند

12. شاهد این حال بس دجله یکی جیحون یکی

13. کی کند در گوش نظم جامی آن سلطان حُسن

14. گرچه آمد در لطافت با دُرِ مکنون یکی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشم دل باز کن که جان بینی
* آنچه نادیدنی است آن بینی
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* کاکل مشکین تو غالیه برنسترن
* سنبل پرچین تو سلسله بر ارغوان
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* بلعجب دردی است درد عشق جانان کاندرو
* دردم افزون می‌شود چندان که درمان می‌کنم
شعر کامل
عطار