جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1540

1. قسم به صفوت جام و صفای جوهرِ می

2. که نیست در سرِ ما جز هوای ساغر مَی

3. بیا که خشکی و ترّی طفیل هستیِ ماست

4. در آب خشک قدح ریز آتش تر می

5. ببین بلندیِ بخت و سعادت طالع

6. که کرد از افق خم طلوع اختر می

7. غرض زطاعت عارف بهشت و کوثر نیست

8. بهشتِ میکده او را بس است و کوثرِ می

9. اگر ز دردسرِ خویش رنجه ای می نوش

10. که نیست رنج ترا شربتی برابرِ می

11. گذار پرورش تن به تن پرست ای دل

12. غذای روح کن از جام روح پرورِ می

13. به کنج میکده سازند خانه جامی را

14. که رفت خانۀ او چون حباب در سرِ می


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یارب! چه فرخ طالعند، آنانکه در بازار عشق
* دردی خریدند و غم دنیای دون بفروختند
شعر کامل
شیخ بهایی
* ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
* دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
شعر کامل
حافظ
* کی توانستی ز شور عندلیبان خواب کرد؟
* از شکوفه گر نبودی پنبه در گوش بهار
شعر کامل
صائب تبریزی