جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1587

1. ای شهره در زمانه به شیرینْ شمایلی

2. تعویذ بندِ حُسن تو چرخِ حمایلی

3. حاجت به قبله ای دگرم نیست در نماز

4. هرجا که می روم تو مرا در مقابلی

5. با استقامتی که قدت راست متّصل

6. چون ابروان به کشتن عشّاق مایلی

7. خوبان چو ماه از تو کنند اقتباس نور

8. بی عار اقتباس تو خورشید کاملی

9. ای آشنا چه آگهی از حال ماترا

10. ماغرق و تو نظاره کنان گِرد ساحلی

11. رندی و عاشقی همه رنج است و محنت است

12. خوشوقت پارسایی و از عشق غافلی

13. جامی ز زخم تیغ تو می داد جان و بود

14. ورد زبان او رَحِمَ الله قاتلی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای
* من در میان جمع و دلم جای دیگرست
شعر کامل
سعدی
* دوای عشق گویند از سفر خیزد چه دانستم
* که در دل مهر آن مه خواهد افزون شد به هر منزل
شعر کامل
جامی
* چون نیست هیچ کس که به فریاد من رسد
* خود رقص می کنم چو سپند از نوای خویش
شعر کامل
صائب تبریزی