جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 160

1. قربان شدن به تیغ جفای تو عید ماست

2. جان می دهیم بهر چنين عيد عمرهاست

3. آن را که دید شکل خوشت بامداد عید

4. پروای عید و ذوق تماشای او کجاست

5. صد جان فدای قد تو کز جویبار حُسن

6. هرگز یکی نهال بدین نازکی نخاست

7. در دیده خاک پای تو گر زانکه هست حیف

8. بر ما مگیر کین گنه از جانب صباست

9. شب داستان هجر فرو ریخت اشک من

10. لعلش به خنده گفت که باز این چه ماجراست

11. جامی مدام غنچۀ صف تنگدل مباش

12. کز غم چو لاله بر دلم این داغ ها چراست

13. تا برفروختست رخ آن شمع دلفروز

14. در هر که بنگری به همین داغ مبتلاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوری راه تو صائب ز گرانباری هاست
* بار از خویش بینداز که منزل باشی
شعر کامل
صائب تبریزی
* من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
* که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
شعر کامل
سعدی
* آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
* هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
شعر کامل
حافظ