جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 201

1. ز دل زبانۀ آتش که در دهان منست

2. به شرح داغ دل آتشین زبان منست

3. بسان ارّه بنه تیغ خویش بر فرقم

4. به جرم آنکه به صد رخنه ز استخوان منست

5. کنی به داغ نشان سگان خود وین داغ

6. که سوزی از غم بی داغیم نشان منست

7. تو در میانه و جان در میان مرا با تو

8. ببین چه فرق میان تو و میان منست

9. به دیده غیر ترا راہ کی توانم داد

10. خیال تو چو شب و روز دیدبان منست

11. زبار دل چو کمانم به جز رقیب مباد

12. نشان تیر دعایی که از کمان منست

13. چه شد که خط تو را جان خویشتن خوانم

14. چرا رسیده چنین بر لب از تو جان منست

15. دلیر نام تو تا بر زبان توانم راند

16. خوشم که گوش رقیبان کَر از فغان منست

17. خمید قامت جامی چو طوق دیدی و گفت

18. چه عار کز تو نه بر گردن سگان منست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من شدم دلگیر صائب زین حیات پنج روز
* خضر چون آورد تا امروز تاب زندگی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* گنج خواهی، در طلب رنجی ببر
* خرمنی می‌بایدت، تخمی بکار
شعر کامل
سعدی
* بس که بر نالهٔ دل گوش ندادی آخر
* هم دل از نالهٔ و هم ناله ز تاثیر افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی