جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 212

1. آن سرونازِ بر لبِ بام ایستاده کیست

2. بر طرف آفتاب کُله کج نهاده کیست

3. بگذار ذکر حور وحديث قصور او

4. بالای قصر آمده آن حورزاده کیست

5. گویند دل برای چه دادی به مِهر او

6. آنکس که دیده شکل وی و دل نداده کیست

7. هرجا گهی پیاده کند گشت و گه سوار

8. آنجا گُل سواره و سرو پیاده کیست

9. ای شیخ شهر چند ملامت کنی مرا

10. بی ذوق جام باده و معشوق ساده کیست

11. تا دیده اند جام لبش اهل صومعه

12. آن کو نکرد خرقۀ خود رهن باده کیست

13. از پافتاده جامی و آن شوخ سنگدل

14. هرگز نگفت بر سَرِ این کوفتاده کیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم
* ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم
شعر کامل
سعدی
* لقای تو چو نباشد بقای عمر چه سود
* پناه تو چو نباشد سپر چه سود کند
شعر کامل
مولوی
* دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب
* چه سود دید ندانم که این تجارت کرد
شعر کامل
حافظ