جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 259

1. ما امید از دوست ببریدیم و رفت

2. هجر را بر وصل بگزیدیم و رفت

3. داغ بی یاری و درد بی دلی

4. آن همه بر خود پسندیدیم و رفت

5. شب همه شب گه به پهلو گه به سر

6. گِرد کوی دوست گردیدیم و رفت

7. دست بوس دوست برنامد ز دست

8. پاسبان را پای بوسیدیم و رفت

9. چون ندیدیم آب روی خویش را

10. روی خود بر خاک مالیدیم و رفت

11. دولت دیدار چون روزی نشد

12. آن در و دیوار را دیدیم و رفت

13. شد گریبانگیر جامی درد عشق

14. دامن از وی نیز در چیدیم و رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پسته و فندق ز مهر و کین تو آگه شدند
* این فم از مدحت گشاد و آن ز بیمت بست فم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* روضه خلد برین خلوت درویشان است
* مایه محتشمی خدمت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* می توان کردن به نرمی راه در دلهای سخت
* رشته از همواری خود غوطه در گوهر زده است
شعر کامل
صائب تبریزی