جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 266

1. چشمم خیال قد تو جز نخل تر نبست

2. نخل خیال را کس ازین خوب تر نبست

3. نگذشت در غم تو شبی کاتشِ دلم

4. از دود آه راه نفس بر سحر نیست

5. برداشت وصلت از سرما سایه وه که بخت

6. آن مرغ رام ناشده را بال و پر نبست

7. دارد به دور لعل تو بر سر سبوی می

8. صوفی که جز عمامۀ تقوا به سر نبست

9. لعلت چو دید اشک من از خنده بس نکرد

10. بر سایلان کریم دَرِ لطف در نبست

11. جز با غمت نرفت ز تن جان بیدلان

12. بی زاد راه قافله بارِ سفر نبست

13. جامی که بسته بود کمر در طریق زهد

14. تا شد اسیر عشق تو دیگر کمر نبست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد
* بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
شعر کامل
مولوی
* گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
* در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
شعر کامل
سعدی
* عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
* نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
شعر کامل
شیخ بهایی