جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 306

1. به کوی عزلتم ویرانه ای هست

2. زنقد فقر درویشانه ای هست

3. به دستم تاز هستی دست شویم

4. زخم نیستی پیمانه ای هست

5. مکن دورم که دارد ذوق دیگر

6. به گرد شمع چون پروانه ای هست

7. چو بر دیوانگان می افگنی سنگ

8. نمی گویی مرا دیوانه ای هست

9. چه خویست این که سوی آشنایان

10. نیاری روی تا بیگانه ای هست

11. اگر خانه نباشد خوب غم نیست

12. چو از خوبان ترا همخانه ای نیست

13. مخور جامی فریب سبحه خوانان

14. که دامی هست هر جا دانه ای هست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کشم خنجر چو سوسن بر تن خویش
* چو گل در خون کشم پیراهن خویش
شعر کامل
جامی
* به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
* به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
شعر کامل
حافظ
* ما ازین هستی ده روزه به جان آمده ایم
* وای بر خضر که زندانی عمر ابدست
شعر کامل
صائب تبریزی