جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 327

1. با داغ تو چو لاله دلم خوش برآمده است

2. داغ توام ز باغ کسان خوش تر آمده است

3. افسون بی غمی چکنم کز رخ تو در

4. یک غم ز دل نرفته صدِ دیگر آمده است

5. کردی به خانه ام ز درِ رحمتت گذر

6. امروز بختم از درِ دیگر درآمده است

7. مشکل که ایستد ز مژه خونم این چنین

8. کز غمزۀ تو بر رگ جان نشتر آمده است

9. فرموده قالبم که دل آتشین دروست

10. خاکستری نهفته درو اخگر آمده است

11. گوهر خوش است و لعل خوش اما ز دست تو

12. سنگی که می رسد زهمه بر سر آمده است

13. روشن دلم که مهبط ارواح قدس بود

14. از صورت تو بتکدۀ آزر آمده است

15. در دفتر محاسب اوصاف دلبری

16. وصف خط عذار تو سر دفتر آمده

17. خطّ لبت که در دل جامی است بسته نقش

18. ایمن ز شست و شو چو خط ساغر آمده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یار باید که هر چه یار کند
* بر مراد خود اختیار کند
شعر کامل
سعدی
* بر پاره کاغذی دو سه مدی توان کشید
* دشنام و هر چه هست غرض یادگار تست
شعر کامل
وحشی بافقی
* نگفتمت به خرابات طرفه مستانند
* که عقل را هدف تیر ترهات کنند
شعر کامل
مولوی