جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 349

1. هنوز یک گل تو از هزار نشکفتست

2. به باغ عشق چو بلبل هزارت آشفتست

3. قبای تنگ گشادی ز پیرهن هرگز

4. به لطف تو گلی از باغ حسن نشکفتست

5. دهان خامش تو گوهریست ناسفته

6. زهی لطافت طبعی که این گهر سفتست

7. کجا ز محنت بی خوابی ام خبر یابد

8. کسی کز اول شب تا دم سحر خفتست

9. دلم نشیمن غیر از خیال تو خجلم

10. که میهمان عزیزست و خانه نارفتست

11. سرشکم از مژه بیرون به خون و خاک افتاد

12. بدین سزاست بلی هرکه راز ننهفتست

13. چراست مایۀ شوریده خاطری این شعر

14. اگر نه جامی شوریده خاطرش گفتست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت
* در بند آن مباش که مضمون نمانده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* تبسمی ز لب دلفریب او دیدم
* که هر چه با دل من کرد آن تبسم کرد
شعر کامل
وحشی بافقی
* گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
* گفت با این همه از سابقه نومید مشو
شعر کامل
حافظ