جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 391

1. داد از تو که هیچت روش داد نماندست

2. فریاد که پیشت سرِ فریاد نماندست

3. در زمرۀ عشقت دل آسوده نبینم

4. در کشور ظالم ده آباد نماندست

5. تا قاعدۀ عشق تو شد بنده گرفتن

6. در دایرۀ دهر یک آزاد نماندست

7. در بادیۀ عشق تو آن کعبه روم من

8. کش لنگ شده راحله و زاد نماندست

9. دل را غم عشق تو بود مایۀ شادی

10. در عهد تو کس را دل ناشاد نماندست

11. گفتی کنم از نامه گهی یاد تو دردا

12. کز بخت من آن وعده ترا یاد نماندست

13. از دولت شاگردیِ عشق تو ز جامی

14. ماندست غزل ها که ز استاد نماندست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر به اول نستندندی اصل شیرینی ز موم
* نخل مومین را رطب شیرین تر از قند آمدی
شعر کامل
خاقانی
* در زلف تو دادند نگارا خبر دل
* معذورم اگر آمده‌ام بر اثر دل
شعر کامل
سنایی
* در بهار از من مرنج ای باغبان گاهی اگر
* یاد از بی برگی فصل خزان آرم تو را
شعر کامل
هاتف اصفهانی