جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 418

1. به مهر و ماه و فلک کودکیست بازی سنج

2. که کرده است به بازی ترازو از نارنج

3. بدین ترازوی نارنج بر خریداران

4. درین دکان نکشد جز متاع محنت و رنج

5. به زیر خاک بود گنج بین که قارون را

6. چه سان به خاک فرو برد حرص در پی گنج

7. چه رُخ به عرصۀ یکرنگی آری ای دل تو

8. پر از سپید و سیه چون خريطۀ شطرنج

9. کریم نیست جز آنکس که نقد دریا را

10. ببخشد و نزند بر جبین چو موج شکنج

11. نقاب چهرۀ وحدت بود جهات و حواس

12. بشوی دفتر عشق از حساب این شش و پنج

13. مکن توقع راحت زهیچکس جامی

14. که کارخانۀ رنج است این سرای سپنج


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای نفس اگر به دیدهٔ تحقیق بنگری
* درویشی اختیار کنی بر توانگری
شعر کامل
سعدی
* ترکی ‌که همی بر سمن از مشک نشان ‌کرد
* یک باره سمن برگ به شمشاد نهان‌کرد
شعر کامل
امیر معزی
* دستی که ریزشی نکند شاخ بی برست
* نخلی که میوه ای ندهد خشک بهترست
شعر کامل
صائب تبریزی