جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 504

1. رخ خود به خون نگارم که نگار من نیامد

2. غم او چو کُشت زارم به مزار من نیامد

3. به کنار جو ندیدم چو قدش به باغ سروی

4. که زآب دیده جویی به کنار من نیامد

5. خط سبزه کامد از گِل که ز پی رسیدم اینک

6. چه کنم چو این بشارت ز بهار من نیامد

7. به کدام کاسه سرخوش زیم از شراب راحت

8. به سرم چو زخم سُمی زسوار من نیامد

9. به رهت چو خاک گشتم چه به وقت بود گریه

10. که به پشت پاش باری زغبار من نیامد

11. چه دهم به او دلی را که خراب از اوست کارم

12. به چه کار آید او را چو به کار من نیامد

13. زرِ چهره ساخت جامی ز دو دیده سرخ یعنی

14. که ز کان عشق نقدی به عیار من نیامد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر سینه ریش دردمندان
* لعلت نمکی تمام دارد
شعر کامل
حافظ
* بلبل مکن از گل گله بسیار، که آورد
* صد برگ برای تو و کارت به نوا کرد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* زیر بارند درختان که تعلق دارند
* ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
شعر کامل
حافظ