جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 615

1. هر مست که می به دست گیرد

2. زان نرگس می پرست گیرد

3. آنرا که فگند ساقت از پای

4. جز ساعد تو که دست گیرد

5. باقدّ بلند سدره خود را

6. پهلوی قدِ تو پست گیرد

7. گر عشق تو بر فلک نهد بار

8. پشتِ وی از آن شکست گیرد

9. از زلف تو بختِ کار ما را

10. تعلیم گشاد و بست گیرد

11. هرچند که سی است لام زلفت

12. صد ماهی دل به شست گیرد

13. جامی که و جام می که خود را

14. از لعلِ لبِ تو مست گیرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بس که دردسر ز فریاد و فغان خود کشم
* از دهان چون ناله می خواهم زبان خود کشم
شعر کامل
جامی
* ساقیا جام می‌ام ده که نگارنده غیب
* نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد
شعر کامل
حافظ
* رابطه با یکدگر، بسته چو شیر و شکر
* دیدۂ گریان من، پستۀ خندان او
شعر کامل
حزین لاهیجی