جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 678

1. وقت آن شد کز فلک زرین حمایل بگسلند

2. رشتۀ پیوند مِهر از مهرۀ گل بگستند

3. حاصل این سیر دوری چون همه سرگشتگی است

4. زنگ های انجم از فیروزه محمل بگسلند

5. چون نه بر حسب مراد افتد نتایج را ظهور

6. نسبت تأثیر فاعل را ز قابل بگسلند

7. سلک نظم هستی آمد عاشقان را سلسله

8. فرخ آن ساعت که مجنونان سلاسل بگسلند

9. کی تواند زد دل اندر دامن مقصود چنگ

10. گرنه عقل و وهم چنگ از دامن دل بگسلند

11. گرنه در قطع موانع تیز باشد تیغ عشق

12. ره روان امّید از قطعِ منازل بگسلند

13. بگذرد مرغِ دل جامی ازین سبز آشیان

14. گر زبال همّتش بند شواغل بگسلند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نیک بخت آن کسی که داد و بخورد
* شوربخت آن که او نخورد و نداد
شعر کامل
رودکی
* از صحبت نیکان نشود طینت بدنیک
* بادام همان تلخ برون از شکر آید
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد
* دردم از توست دوا از تو چرا نتوان کرد
شعر کامل
هاتف اصفهانی