جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 76

1. ای کرده نهان شرم جمال تو پری را

2. روی تو خجل ساخته گلبرگ طری را

3. بی تو به چمن ریختم از دیده بسی خون

4. اینست سبب سرخیِ بید طبری را

5. عالم همه درهم شد از آن روز که داند

6. مشاطگی زلف تو باد سحری را

7. هرگه که خرامان شده ای برزده دامان

8. پا آمده در سنگ ز تو کبک دری را

9. از بس که ز تو شهر پر از دام بلا شد

10. امکان گذشتن نبود رهگذری را

11. حوری نه که روح القدسی کز پی روپوش

12. کرده است به رخ پرده لباس بشری را

13. یکرنگی جامی چه شناسی چو ندیدی

14. بر چهرۀ کاهیش سرشک جگری را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آیینه سکندر جام می است بنگر
* تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
شعر کامل
حافظ
* ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
* که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* در نامه نیز چند بگنجد حدیث عشق
* کوته کنیم که قصه ما کار دفترست
شعر کامل
سعدی